جدول جو
جدول جو

معنی صاحب شرطه - جستجوی لغت در جدول جو

صاحب شرطه
(حِ شُ طَ / طِ)
رئیس شرطه. رئیس نظمیه. مدیرالشرطه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صاحب مرده
تصویر صاحب مرده
هنگام عصبانیت یا ناراحتی شدید گفته می شود، چیزی که صاحب آن مرده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب شرع
تصویر صاحب شرع
صاحب شریعت، شارع، قانون گذار، پیغمبر، پیغمبر اسلام
فرهنگ فارسی عمید
(حِ شُ رَ)
رئیس شرطه: طلحه به سیستان آمد و برادرش عمر صاحب الجیش او بود و صاحب شرط او. (تاریخ سیستان). رجوع به شرطه شود. امیر اسماعیل حسین بن العلاء را که صاحب شرط او بود و حظیرۀ بخارا را وی نهاده بود... به حرب این دزدان فرستاد. (تاریخ بخارا ص 95)
لغت نامه دهخدا
(حِ مُ دَ / دِ)
وصف است مال یا چیزی را که خداوند آن مرده باشد:
هرکه میمیرد غم او قسمت من میشود
وارثم گویا من این غمهای صاحب مرده را.
طاهر وحید.
در طلسم زندگی تا کی توان بودن اسیر
از سر من وا کنید این جان صاحب مرده را.
فطرت.
، نفرینی است که در حالت غضب بیشتر به گاو و خر و دیگر ستوران کنند
لغت نامه دهخدا
(حِ شُ)
باجلالت:
یکی سلطنت ران صاحب شکوه
فرو خواست رفت آفتابش به کوه.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از صاحب شرم
تصویر صاحب شرم
شرمگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب شرع
تصویر صاحب شرع
قانونگزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب شر
تصویر صاحب شر
بد کار
فرهنگ لغت هوشیار